loading...
error me
اعلانات

-سلام عزیزان امروز من به شما سایتی معرفی میکنم که خیلی شما هم مشتاق دیدن همچین سایتی بودین بروی عکس کلیک کنید تا بفهمید من چی میگم

-برای اطلاع یابی از مطالب جدید سایت به خبرنامه عضوشوید

- مطالب درخواستی خود را در قسمت تماس با ما مطرح کنید.

- کپـی برداری از مطالب سایت فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.

-مطالب های خود را برای درج در سایت، به شماره 09364816549 ارسال کنید.

- هواداران سایت تنهایی ، سایت رو با نام سایت تنهایی در وب خود لینک کنند !

- ارتباط با من :   weblog:errorSMS.loxblog.com   Yahoo ID:mokhtarpora@yahoo.com





error بازدید : 74 دوشنبه 06 آبان 1392 نظرات (0)

شهید شیرخوار کربلا، حضرت علی اصغر علیه السلام


شیخ مفید(ره) در کتاب الارشاد خود، هنگام نام بردن فرزندان امام حسین علیه السلام از امام سجاد علیه السلام با تعبیر علی اکبر و از حضرت علی اکبر با تعبیر علی اصغر یاد می کند و می نویسد:

كانَ لِلحُسَینِ علیه السلام سِتَّةُ أولادٍ : عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ الأَكبَرُ ، كُنیَتُهُ أبو مُحَمَّدٍ و اُمُّهُ شاه زَنانُ بِنتُ كِسرى یَزدَجَردَ و عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ الأَصغَرُ ، قُتِلَ مَعَ أبیهِ بِالطَّفِّ ... و اُمُّهُ لَیلى بِنتُ أبی مُرَّةَ بنِ عُروَةَ بنِ مَسعودٍ الثَّقَفِیَّةُ.

امام حسین علیه السلام، شش فرزند داشت: على اكبر كه كنیه اش ابو محمّد و مادرش شاه زنان، دختر یزدگرد، شاه ایران بود. على اصغر كه با پدرش در كربلا كشته شد و مادرش لیلا، دختر ابو مُرّة بن عروة بن مسعود ثقفى بود.

در ادامه می نویسد:

و عَبدُاللّه ِ بنُ الحُسَینِ ، قُتِلَ مَعَ أبیهِ صَغیرا ؛ جاءَهُ سَهمٌ وهُوَ فی حِجرِ أبیهِ فَذَبَحَهُ(1)

عبداللّه بن حسین كه در كودكى با پدرش كشته شد. تیرى آمد و او را در دامان پدرش ذبح كرد.
سلام بر عبداللّه بن الحسین، كودك شیرخواره تیر خورده ضربت خورده به خون تیپده كه خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد! خدا لعنت كند حَرمَلَه بن كاهِل اسدى و همراهانش را كه به او تیر زدند

مطالب السؤول از آن کودک شیرخوار با همین تعبیر علی اصغر یاد کرده و می نویسد:

فَأَمّا عَلِیٌّ الأَكبَرُ ، قاتَلَ بَینَ یَدَی أبیهِ حَتّى قُتِلَ شَهیدا . وأمّا عَلِیٌّ الأَصغَرُ جاءَهُ سَهمٌ و هُوَ طِفلٌ فَقَتَلَهُ(2)

على اكبر، كه پیشِ روى پدرش جنگید تا به شهادت رسید. على اصغر كه در حالى كه كودكى بیش نبود، تیرى به او رسید و كشته شد.

در «زیارت ناحیه مقدّسه» آمده است :

السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ .

سلام بر عبداللّه بن الحسین، كودك شیرخواره تیر خورده ضربت خورده به خون تیپده كه خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد! خدا لعنت كند حَرمَلَه بن كاهِل اسدى و همراهانش را كه به او تیر زدند.

تا اینجا ثابت شد که حضرت علی اصغر نامش عبدالله است و نیز هنگام شهادت کودک شیرخواری بیش نبوده است؛ اما در مورد اینکه آیا شش ماهه بوده است (آنگونه که مشهور شده است) یا نه؛ دانش نامه امام حسین علیه السلام می نویسد:

باید توجّه داشت آنچه مكرّر شنیده مى شود كه آن كودك ، شش ماهه بوده ، سند معتبرى ندارد. منشأ این سخن ، احتمالاً نسخه منتشر شده مقتل ضعیف منسوب به ابو مِخنَف باشد كه در آن آمده : «از عمر او (على اصغر) شش ماه گذشته بود» . گفتنى است كه این سخن ، نه تنها در هیچ منبع معتبرى نیامده است ؛ بلكه در نسخه خطى اى از همین كتاب نیز ـ كه در كتاب خانه تخصّصى حدیث (قم / دار الحدیث) ، موجود است ـ این جمله نیامده است البته گزارشى از «یك ساله بودن» وى ، در تاریخ بلعمى آمده است .(3)



چگونگی شهادت علی اصغر علیه السلام

سید بن طاووس (ره) در کتاب الملهوف خود می نویسد:

هنگامى كه حسین علیه السلام، شهادت جوانان و محبوبانش را دید، تصمیم گرفت كه خود به میدان برود و ندا داد: «آیا مدافعى هست كه از حرم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، دفاع كند؟ آیا یكتاپرستى هست كه در باره ما از خدا بترسد؟ آیا دادرسى هست كه به خاطر خدا، به داد ما برسد؟ آیا یارى دهنده اى هست كه به خاطر خدا، ما را یارى دهد؟»

پس صداى زنان، به ناله برخاست. امام علیه السلام، به جلوى درِ خیمه آمد و به زینب علیهاالسلام فرمود: «كودك خُردسالم را به من بده تا با او، خداحافظى كنم» .

او را گرفت و مى خواست او را ببوسد كه حَرمَلة بن كاهِل ، تیرى به سوى او انداخت كه در گلویش نشست و او را ذبح كرد .

امام علیه السلام به زینب علیهاالسلام فرمود: «او را بگیر !» سپس، كف دستانش را زیر خون [ گلوى او ]گرفت تا پُر شدند. خون را به سوى آسمان پاشید و فرمود: «آنچه بر من وارد مى شود، برایم آسان است؛ چون بر خدا پوشیده نیست و در پیش دید اوست» .

امام باقر علیه السلام [در باره آن خون] فرموده است: «از آن خون، یك قطره هم به زمین، باز نگشت.»(4)

شیخ مفید (ره) می نویسد:

حسین علیه السلام جلوى خیمه نشست . فرزندش عبداللّه بن حسین را كه خُردسال بود، برایش آوردند . امام علیه السلام ، او را در دامانش نشانْد . مردى از بنى اسد ، او را با تیرى زد و ذبحش كرد . حسین علیه السلام ، خون او را گرفت و هنگامى كه كفِ دستش پُر شد ، آن را بر زمین ریخت . سپس گفت : «پروردگارا ! اگر یارىِ آسمانى ات را از ما دریغ داشتى ، آن را براى جاى بهترى قرار بده و انتقام ما را از این مردم ستمكار ، بگیر» سپس ، آن كودك را آورد و كنار كشتگان خاندانش قرار داد.(5)

تذكرة الخواصّ به نقل از هشام بن محمّد می نویسد :

وقتى حسین علیه السلام دید كه آنها بر كُشتن او پافشارى مى كنند، قرآنى را گرفت و آن را باز كرد و بر سرش نهاد و ندا داد : «كتاب خدا و نیز جدّم محمّد ، فرستاده خدا ، میان من و شما [ ، داورى كند ] . اى مردم ! براى چه خونم را حلال مى شمرید ؟!»
اى قوم ! اگر بر من رحم نمى كنید ، بر این كودك ، رحم كنید، در این حال، مردى از آنان، تیرى به سوى او انداخت و ذبحش كرد. حسین علیه السلام مى گریست و مى‌گفت: «خدایا ! میان ما و گروهى كه ما را دعوت كردند تا ما را یارى دهند، امّا ما را كُشتند، داورى كن

همچنین حسین علیه السلام به سوى یكى از كودكانش كه از تشنگى مى گریست ، رفت . او را بر سرِ دست گرفت و گفت :

یا قَومِ ، إن لَم تَرحَمونی فَارحَموا هذَا الطِّفلَ

«اى قوم ! اگر بر من رحم نمى كنید ، بر این كودك ، رحم كنید» .

در این حال، مردى از آنان، تیرى به سوى او انداخت و ذبحش كرد. حسین علیه السلام مى گریست و مى‌گفت: «خدایا ! میان ما و گروهى كه ما را دعوت كردند تا ما را یارى دهند، امّا ما را كُشتند، داورى كن» .

در این هنگام، از آسمان، ندایى رسید: «او را وا گذار ـ اى حسین ـ ، كه او را در بهشت، شیر مى دهند».(6)

خوارزمى در مقتل الحسین علیه السلام می نویسد :

حسین علیه السلام هنگامى كه با فاجعه[ ى از دست دادن] خاندان و فرزندانش رو به رو شد و جز او و زنان و كودكان و فرزند بیمارش كسى نمانْد، ندا داد: «آیا مدافعى هست كه از حرم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله دفاع كند؟ آیا یكتاپرستى هست كه در حقّ ما، از خدا بهراسد؟ آیا فریادرسى هست كه به امید خدا، به داد ما برسد؟ آیا یاورى هست كه به خاطر پاداش خدا، به ما كمك كند ؟»

صداى زنان، به گریه و ناله، بلند شد . حسین علیه السلام ، به جلوى درِ خیمه آمد و گفت: «على، كودك خردسال را ، به من بدهید تا با او خداحافظى كنم» .

كودك را به او دادند . امام علیه السلام او را مى بوسید و مى گفت : «واى بر این مردم كه طرفِ دعوایشان، جدّ توست !» .

همان هنگام كه كودك در دامان حسین علیه السلام بود، حَرمَلة بن كاهِل اسدى، تیرى به سوى او پرتاب كرد و او را در دامان ایشان ذبح كرد. حسین علیه السلام، خون او را گرفت تا آن كه كفِ دستش پُر شد. سپس، آن را به سوى آسمان پاشید. سپس، حسین علیه السلام از اسبش فرود آمد و با دسته شمشیرش، چاله اى براى او كَنْد و او را به خونش آمیخته كرد [و به خاك سپرد] و بر او درود فرستاد.(7)



هادت علي اصغر حسين(عليه السلام)


«عبدالله بن الحسين» طفل شيرخوار امام حسين(عليه السلام) مشهور به «علي اصغر» بود. نام مادرش «رباب» دختر «امرء القيس بن عدي بن اوس بن جابر بن کعب بن عليم بن جناب بن کلب» بود. مادر رباب «هند الهنود» دختر «ربيع بن مسعود بن مضاد بن حصن بن کعب بن عليم بن جناب»(1) بوده است. در واقع «جناب» جد اعلاي پدري و مادري حضرت علي اصغر(عليه السلام) مي‌باشد.

عبدالله در مدينه النبي(عليه السلام) ولادت يافت.(2) سماوي مي‌گويد: اين که برخي گفته‌اند علي اصغر در کربلا ولادت يافته است، چندان درست نيست. در مدح رباب همسر گرامي او شعري به امام حسين(عليه السلام) داده شده است:

«اعمرك انني لاحب دارا تكون بها سكينة والرباب

احبهما و ابذل جل مالي و ليس لعاتب عندي عتاب(3)

«به جانت قسم، من خانه‌اي را دوست دارم که در آن سکينه و رباب باشند؛

آنها را دوست دارم و تمام مالم را براي آنها خرج مي‌کنم و هرگز خسته کننده‌اي مرا خسته نخواهد کرد.»

امرء القيس سه دختر خود را در مدينه به ازدواج حضرت اميرالمومنين (عليه السلام) و امام مجتبي(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام) در آورد که عبدالله و سکينه حاصل ازدواج رباب با امام حسين(عليه السلام) است.(4)


وداع امام با شيرخواره(عليه السلام)

اصفهاني و طبري و ديگران گزارش کرده‌اند: که امام حسين(عليه السلام) از حيات خود مأيوس شده بود.(5)(يعني مي‌دانست كه ديگر آخر عمرش است) آن حضرت به سوي خيمه‌گاه بازگشت و آل ابيطالب همگي به شهادت رسيده بودند. آن حضرت در برابر خيمه‌ها نشست(6) تا قدري بياسايد. طفل خود - علي- را طلب کرد تا با او وداع کند. خواهرشان حضرت زينب (سلام الله عليها) آن شيرخواره را در دست گرفت و در دامان امام نهاد. امام او را در دامن خود نشانيد و بوسيد.(7) پس از آن فرمود: بعدا لهولاء القوم اذا كان جدك مصطفي خصمهم(8)؛ اين قوم از رحمت الهي دور باشند، هنگامي که جدت مصطفي دشمن آنها باشد» سپس امام، علي را به سوي قوم آورده و براي او طلب آب کردند.



شهادت علي اصغر(عليه السلام)

امام به علي مي‌نگريست که ناگاه تيري به گلوي علي نشست و او را ذبح کرد.(9) در اين هنگام «حرمله بن کاهل اسدي» با تيري علي را نشانه گرفت و او در دست امام ذبح شد. آن حضرت دست خود را زير گلوي او گرفت، دستش پر از خون شد و آن را به جانب آسمان پاشيد.(10)

امام باقر(عليه السلام) فرمودند: هرگز قطره‌اي از آن خون به زمين نريخت.»(11)

سيد بن طاووس اينگونه گزارش کرد: امام حسين(عليه السلام) طفل را از دست خواهرش زينب گرفت و جلو آمد تا او را ببوسد که ناگاه تيري آمد و کودک را ذبح کرد. علي را به دست خواهر داد و فرمود: «او را بگير»، سپس خون‌ها را به آسمان پاشيد و با خداوند سخن گفت.(12)


حوادث پس از شهادت علي(عليه السلام)

سپس امام حسين (عليه السلام) فرمود:«هوّن بي، ما نزل بي انّه بعين الله(13)؛ پروردگارا هر چه بر سر من مي‌آيد، در برابر چشمان توست؛ از اين رو (همگي) بر من آسان است.» سپس ادامه دادند: «پروردگارا اگر ياري‌ات از آسمان را از ما دريغ داشتي پس آن (نصر و ياري) را براي کسي (مهدي) که از ما بهتر است قرار ده، و انتقام ما را از اين ستمکاران بگير. و آنچه بر ما مي‌گذرد ذخيره آخرتمان قرار ده.»(14)

و نيز گزارش شده که امام(عليه السلام) به درگاه خداوند چنين عرض کرد: «پروردگارا! تو شاهد بر قومي هستي که آنها شبيه‌ترين مردم به رسول تو محمد(صلي الله عليه و آله) را کشته‌اند»(15) به دنبال اين سخنان امام بود، كه ندايي شنيده شد: دعه يا حسين فانّ له مرضعاً في الجنه(16)؛ اي حسين! علي را واگذار، او در بهشت دايه‌اي خواهد داشت» پس از آن امام، علي را از اسب پايين آورد و براي او با شمشير، قبري حفر فرمود و بدن کوچکش را دفن کرد. بدن کودک، غرق در خون شده بود. امام بر او نماز گزارد.(17) و نيز گفته شده که او را در کنار ساير شهيدان اهل بيت نهاد.(18)



درسي که مي‌توان گرفت:

امام حسين(عليه السلام) علي اصغر را چون علي اکبر شبيه‌ترين مردم به رسول خدا(صلي الله عليه و آله) معرفي کرد؛ از اين رو اگر علي در اين معرکه شهيد نمي‌شد، به مقام عصمت گام مي‌نهاد؛ گو اين که در آن لحظه هم آنگونه بود.


نوزادي شهيد در كربلا

يعقوبي مي‌گويد: امام (عليه السلام) بر اسب خود سوار و عازم ميدان بود، کودکي که در همان ساعت متولد شده بود نزد آن حضرت آوردند. امام (عليه السلام) در گوش فرزند خود اذان گفت و کام او را برداشت. در آن هنگام تيري به حلق آن طفل اصابت کرد و او را به شهادت رسانيد. امام آن تير را از حلق طفل بيرون کشيد و کودک را به خونش آغشته ساخت و گفت: «به خدا سوگند، تو گرامي‌تر از ناقه (ناقه صالح) در پيشگاه خداي تعالي هستي و جد تو رسول خدا، نزد خداوند گرامي‌تر از صالح پيامبر است» آنگاه بدن خون آلود کودک را نزد ساير فرزندان و برادرزادگان خود نهاد. (19)

سماوي مي‌گويد: اين که برخي گفته‌اند حضرت علي اصغر در کربلا ولادت يافته چندان درست نيست.(20) شايد هم عبدالله رضيع در کربلا به دنيا آمده و غير از حضرت علي اصغر(عليه السلام) باشد.


معماي موضوع برادران علي اکبر ، علي اوسط و علي اصغر در نزد ما شيعيان

در روايات شيعه که بر پايه کسب ثواب عظيم هنر بي هنري گرياندن و گريستن به گزاف براي شهداي کربلا به وجودآمده اند از نام علي اصغر -که طبق کتب تاريخ در کربلا جنگيد و به همراه پدر و ديگر همراهان به شهادت رسيد- مرثيه سازان طفل شيرخواري را مجسم ساخته اند که از تشنگي صحراي کربلا بيتاب شده بود و حسين غيرتمند هم به طلب آب وي را پيش محاصره کنندگان آورد و برايش آب طلب نمود و حرمله هم نظير ميدان مسابقه هنر بي نظير تيراندازي را بر گلوي طفل شيرخوار از خود نشان داد...(چه اشکهاي بيخودي که در شرح اين واقعه خيالي جانگداز که نريخته ايم). ولي از همين مطالب با ذکر جزئيات بايد به درستي اساس اين روايتها شک کرد چه بچه شيرخوار با شير مادر رفع گرسنگي و تشنگي ميکند و از امام حسين غيور هم که از سر غيرت تسليم يزيد نشد به دور بوده که جلو دشمنان تن بدين خفت دهد و افزون بر اين بچه شيرخواره خود را در هدف تير دشمنان قرار دهد. موافق روايت طبري طفلي از پسران حسين؟ يا حسن به نام عبدالله در واقعه کربلا از حرمله تير خورد و شهيد گرديد: طبري جايي دقيقاً از عبدالله بن حسن بن علي نام نام مي برد که در واقعه کربلا شهيد شد و گويد مادرش کنيز( به نام ام رباب؟) بود، حرمله بن کاهل تيري بزد و اورا بکشت و پيشتر از زبان علي بن حسين (که طبري داراي تمايلات شيعي گرايانه او را علي اصغر مي نامد) به ابن زياد ميگويد برادري داشتم علي-نام که کسان تو اورا بکشتند( اين بدان معني است که فقط يک علي بن حسين در واقعهً کربلا شهيد شده است). طبري در اين رابطه با ترديد از عبدالله بن حسين بن علي از مادري به نام ام رباب نيز نام مي برد که گويا در واقعه کربلا شهيد شده است. به بيان روشن روايت وجود عبدالله به عنوان فرزند حسين اساساً مشکوک مي نمايد. ظاهراً شباهت نام حسن و حسين، از نام عبدالله بن حسن، عبدالله بن حسين را پديد آورده است. چه نام قاتل عبدالله بن حسن بن علي يعني حرمله همانست که قاتل علي اصغر اساطيري به شمار مي آيد. چون خود نام دو عبدالله (بندهً خدا) نشان ميدهد که وي به هر حال وي علي اصغر نام نداشته است. ثانياً علي اکبر به ظن غالب همان علي بن حسين معروف به زين العابدين است که در واقعه عاشورا زنده ماند و آن ديگري که هم علي اصغر نام داشته و به سهو يا به عمد علي اکبر هم معرفي گشته به همراه پدر جنگيده شهيد شده است. روحانيون و مرثيه سرايان ما براي توجيه وجود علي اکبر (يا علي اصغر) فرضي شهيد شده درفاجعه کربلا درکنار نام علي اصغر، نام علي اوسط را اختراع کرده اند تا بدين وسيله موضوع افسانهً شهادت علي اکبر(در واقع اصغر بالغ) و يا علي اصغر شيرخوار شش ماههً فرضي کربلا را توجيه نمايند. مي دانيم که توجيهات ناروا و ظاهر الصلاح اساس کارمرثيه ثرايان ايراني بوده و مي باشد. در حالي که مي دانيم دومين فرزند علي- نام خانواده حسين علي القاعده بايد علي اصغر نام ميگرفت و نه اينکه نام فرزند علي- نام دومي را علي اوسط گذاشته و منتظر فرزند ذکور ثالثي باشند تا وي را علي اصغر نامگذاري نمايند. اگر فرض کنيم اختلاف زماني چنداني بين تولد علي اوسط فرضي با علي اصغر نبوده در اين صورت بايد علي اصغر و علي اکبر فرضي شهيد کربلا هردو در واقعه کربلا در سن بلوغ به سر برده باشند که اين فرض هم با روايات منسوب به کربلا کاملاً ناسازگار است. ثانياً رواياتي هم که مربوط به علي اکبر شهيد کربلا مي باشد جملگي رنگ و بوي افسانه اي دارند و نشان ميدهند همانطوريکه طبري آورده يک فرزند کبير علي-نام حسين در کربلا شهيد شده و آنهم همان علي اصغر بالغ بوده است که از علي اکبر(زين العابدين) سن کمتري داشته است. در اين رابطه گفتني است جايگاه مادري شهربانو/ احرار افسانه اي از دختران يزد گرد سوم هم که به عنوان مادر ايراني علي اکبر (زين العابدين) ذکر شده، ساخته و پرداخته ايرانيان طرفدار خاندان علي بوده است تا قلوب ايرانيان را به سمت آلترناتيو خاندان علي در مقابله با بني اميه و بني عباس رهنمون گردانند و اين ترفند کاملاً کاري از آب در آمده است. براي آشنايي با نظرات و گفتار خود علماي شيعه در اين باب مطالبي را در اين باره از سايتهاي معتقدين شيعه اثني عشري نقل مي نمائيم:
در بيان عدد اولاد حضرت امام حسين عليه السلام
(بر گرفته از سايت تخصصي امام حسين و علي اصغر)
شيخ مفيد (ره) فرموده كه آن حضرت را شش فرزند بود چهار تن از ايشان پسران بودند :
1 - علي بن الحسين الاكبر ( امام سجاد (ع) ) و كنيت او ابو محمد است و نام مادرش شهربانو يا شاه زنان ـ دختر كسري يزجرد ( دختر يزدگرد پادشاه ساساني ) ـ است . (1)
2 - علي بن الحسين الاصغر معروف به علي اكبر كه در كربلا با پدرش شهيد شد (به شرحي كه در سايت آمده است) و مادرش ليلي دختر ابومره بن عروه بن مسعود ثقفيه است. او براساس گفته‎ ي شيخ مفيد در ارشاد، دو سال پس از وفات جدّش علي(ع) در روز عاشوراي سال 42 هـ.ق، متولد شد و اولين فرد از بني ‎هاشم بود که به ميدان رفت، وقتي اذن ميدان خواست، امام(ع) به او اذن ميدان داد و نگاه نوميدانه ‎اي به او کرد و اشکش سرازير شد و گريست و فرمود:(2) 'خدايا! گواه باش جواني را به ميدان مي فرستم که شبيه ترين مردم به پيغمبر تو، در خلقت و اخلاق، گفتار است، ما هر وقت مشتاق ديدار پيغمبرت مي شديم، به روي او نکاه مي کرديم .' (3)
3 - جعفر بن الحسين است و مادر او زني از قبيله قضاعيه، او در حيات پدر وفات يافت و اولادي نداشت .
4 - عبدالله ( معروف به حضرت علي اصغر ) و او نيز در كربلا در كنار پدر به زخم تيري شهيد گشت (كه در فرازهايي از عاشورا آمده است .) مادرش رباب، ـ دختر امرء القيس ـ مي‎باشد. امرء القيس در مدينه سه دخترش را به ازدواج اميرالمؤمنين(ع) و امام حسن(ع) و امام حسين(ع) درآورد که داستانش مشهور است. رباب به همسري امام حسين(ع) درآمد و سکينه و عبدالله، فرزندان حسين(ع) از رباب مي‎باشند. اما دختران : 5 ـ يكي سكينه است كه مادر او رباب دختر امرء القيس است . سکينه روز پنجم ماه ربيع الاول سال117هـ.ق وفات کرد؛ وفات خواهرش فاطمه نيز همان سال است.(4) 6 ـ و دختر ديگر فاطمه نام داشت و مادر او ام اسحاق دختر طلحه بن عبيد الله تيميه است.
كه البته در تعداد فرزندان حضرت امام حسين (ع) تا 9 تن نيز روايت شده است .علي بن عيسي الاربلي در 'کشف الغمة' گفته: اولاد حسين(ع) ده تن بودند؛ شش پسر و چهار دختر. سه تن از پسران وي علي نام داشته‎اند و محمد و عبدالله و جعفر. علي اکبر در کربلا در برابر پدر جنگيد و شهيد شد و علي اصغر صغير را تير زدند؛ همچنين گفته‎اند که عبدالله نيز با پدر کشته شد. دختران او زينب و سکينه و فاطمه بودند. نسل امام حسين(ع) از علي اوسط، يعني زين العابدين(ع) است؛(5) البته قول قوي و قريب به صحت و نظر شيخ مفيد است. پس در خاتمه مي‌توان گفت غير از امام سجّاد‌(ع) و جعفر بن الحسين‌(ع) تمام فرزندان ذکور امام حسين(ع) در کربلا به شهادت رسيدند.
برگرفته از کتاب منتهي الامال، صفحه 658 1) بحارالانوار، ج 45، ص 329 الارشاد، ص 253 نفس المهموم، قم، ص 524، کشف الغمة في معرفة الائمه، ص 214 2) اللهم اشهد أنه قد برز اليهم غلام اشبه الناس خلقاً و خلقاً و منطقاً برسولک، و کنّا اذا اشتقنا الي نبيّک نظرنا اليه3) نفس المهموم، ص 308 4) نفس المهموم، ص 530 5) کشف الغمة، ص 214، بحارالانوار، ج 45، ص 331
حضرت على اكبر(عليه السلام)
يكى ديگر از تاريخ سازان و ناموران نهضت كربلا، على اكبر(عليه السلام) است.
بعضى از تاريخ نگاران مى نويسند: معاويه كه بر اساس سياست اهريمنى خود، در زدودن نام مولاى متقيان، على(عليه السلام) تلاش مى كرد، وضعيتى را ايجاد كرده بود كه كسى نتواند فرزند خود را «على» نام نهد، ليكن على رغم دشمنى هاى وى، امام حسين(عليه السلام) نام همه پسران خود را على نهاد; على اكبر (شهيد معروف) على اوسط بود و طفل شيرخواره اى كه در آغوش پدر هدف تير خصم قرار گرفت، علىّ اصغر نام داشت. گرچه على اكبر، امامِ سجاد(عليه السلام) است ولى از آن جهت كه دو تن از پسران امام حسين(عليه السلام) به درجه شهادت رسيدند كه يكى كوچك و ديگرى بزرگ بود، ارباب مقاتل شهيد بزرگ تر را «اكبر» لقب دادند; لذا على اكبر در كتب مقاتل به كسى گفته شد كه در واقع على اوسط است.
ابوالفرج اصفهانى در «مقاتل الطالبيين» در باب امام حسين(عليه السلام) ، يادى از شهداى همراه او مى كند و مى نويسد: «و علىّ بن الحسين و هو علىّ الأكبر و لا عقب له و يكنّى أبا الحسن و امّه ليلى».(1) البته گروهى نيز على اكبر را از امام سجاد بزرگ تر مى دانند. اينان امام سجاد را على اصغر خوانده اند.(2)
1 . نكـ : ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبيين ص52 (منشورات الرضى).
2 . نكـ : بستانى، دائرة المعارف، واژه «حسين».
حضرت علي اصغر عليه السلام

يكى از فرزندان امام حسين‏ (ع) كه شير خوار بود و از تشنگى، روز عاشورا بى تاب‏ شده بود. امام، خطاب به دشمن فرمود: از ياران و فرزندانم، كسى جز اين كودك نمانده ‏است. نمي ببينيد كه چگونه از تشنگى بى تاب است؟ در'نفس المهموم' آمده است كه‏ فرمود: ' ان لم ترحمونى فارحموا هذا الطفل‏'در حال گفتگو بود كه تيرى از كمان حرمله ‏آمد و گوش تا گوش حلقوم على اصغر (ع) را دريد. امام حسين‏(ع‏) خون گلوى او را گرفت و به آسمان پاشيد.(1)
در كتابهاى مقتل، هم از'على اصغر'(ع) ياد شده،هم از طفل رضيع (كودك‏ شيرخوار) و در اينكه دو كودك بوده يا هر دو يكى است، اختلاف است.
در زيارت ناحيه مقدسه، درباره اين كودك شهيد، آمده است: 'السلام على عبد الله بن ‏الحسين، الطفل الرضيع، المرمى الصريع، المشحط دما، المصعد دمه فى السماء، المذبوح‏ بالسهم فى حجر ابيه، لعن الله راميه حرملة بن كاهل الاسدى‏'.(2) و در يكى از زيارتنامه‏ هاى ‏عاشورا آمده است:' و على ولدك على الاصغر الذى فجعت به' ز اين كودك،با عنوانهاى‏ شيرخواره، شش ماهه، باب الحوايج، طفل رضيع و...ياد مي ‏شود و قنداقه و گهواره از مفاهيمى است كه در ارتباط با او آورده مي ‏شود.
طفل شش ماهه تبسم نكند پس چه كند
آنكه بر مرگ زند خنده، على اصغر توست
'على اصغر، يعنى درخشانترين چهره كربلا، بزرگترين سند مظلوميت و معتبرترين ‏زاويه شهادت... . چشم تاريخ، هيچ وزنه ‏اى را در تاريخ شهادت، به چنين سنگينى نديده‏ است.'(3) على اصغر را باب الحوائج مي ‏دانند،گر چه طفل رضيع و كودك كوچك است، امّا مقامش نزد خدا والاست. (4)
در گلخانه شهادت را مي گشايد كليد كوچك ما
______________________________
1-معالى السبطين،ج 1،ص 423.
2-بحار الانوار،ج 45،ص 66.
3-اولين دانشگاه و آخرين پيامبر،شهيد پاك نژاد،ج 2،ص 42.
4ـفرهنگ عاشورا،جواد محدّثي.
آيا اين مطلب که امام حسين (ع ) علي اصغر را آوردند و فرمودند به او آب دهيد, صحيح است ؟ حضرت علي اصغر چگونه شهيد شده است ؟
توسط: matin
تاريخ: 29/9/1385
در مقاتل معتبر چنين خبري نيامده است. آنچه وارد شده آن است که حضرت اباعبداللّه‏(ع)، جناب علي اصغر را در بغل داشتند که تيري گلوي او را شکافت و به شهادت رساند. پاسخ به سؤال هاي مذکور در قالب طرح زير ارائه مي گردد: الف - آيا در روز عاشورا کودک شيرخواري از امام حسين (ع ) به شهادت رسيد؟ ب - آن کودک چگونه به شهادت رسيد؟ ج - آيا تقاضاي آب در روز عاشورا توسط امام حسين (ع ) براي علي اصغر صحت دارد؟ د - نام آن کودک چه بود؟ ه - سن آن کودک چه مقدار بود؟ پاسخ ها: در مورد بند (الف ) بايد گفت جواب مثبت است و دلايل اثبات آن در پاسخ به بند (ب ) خواهد آمد. در مورد پاسخ به بندهاي (ب ) و (ج ); دو نظر در باره چگونگي شهادت حضرت علي اصغر(ع ) وجود دارد که البته نزديک به هم بوده و اختلاف اندکي با يکديگر دارند. ابومخنف چگونگي شهادت طفل شيرخواره را چنين آورده است ; هنگامي که امام حسين (ع ) بر روي زمين نشست کودک شيرخواره اي را آوردند و امام آن را روي دامن خويش نشانده بود. ابومخنف او را چنين معرفي مي کند: ((زعموا انه عبدالله بن الحسين )) يعني گمان کردند او عبدالله بن حسين است . در ادامه روايتي از عقبه بن بشير اسدي به نقل از امام باقر(ع ) آورده که امام به عقبه فرمود: شما بني اسد خوني از ما ريختيد که حق ما بر شماست . پرسيدم آن چيست و چه گناهي است ؟ امام فرمود: ((فرزند خردسال امام را نزد حضرت آوردند و امام آن را در دامن داشت که تيري از بني اسد (حرمله بن کاهل اسدي ) آمد و گلويش را دريد. امام حسين (ع ) دست خود را از خون گلوي طفل پر کرد و به آسمان پاشيد سپس ...)) . اين روايت با اين سند معتبر چگونگي شهادت آن طفل صغير را بيان مي کند.(نصوص من تاريخ ابي مخنف , ج 1, ص 487.) ابن طاووس گزارشي دارد که مي توان آن را مکمل گزارش قبلي دانست , و آن اين است که ; امام حسين (ع ) وقتي که براي وداع و خداحافظي با زنان و کودکان به خيمه ها آمد, به حضرت زينب (س ) فرمود ((ناوليني ولدي الصغير حتي اودعه)) حضرت فرمود طفل کوچکم را بياوريد تا با او وداع کنم , آن را در آغوش گرفت که ناگهان حرمله , وي را با تيري بکشت... . ابن طاووس در ادامه خبري از امام باقر(ع ) دارد که فرمود: از آن خوني که امام به آسمان پاشيد هيچ قطره اي به زمين باز نگشت .(اللهوف في قتلي الطفوف , ص 68.) در زيارت صادره از ناحيه مقدس امام زمان (عج ) چنين آمده است : ((السلام علي عبدالله الرضيع , المرمي , الصريع , المتشحط دماا, و المصعد بدمه الي السما, المذبوح بالسهم في حجر ابيه ,...))(مقرم , مقتل الحسين (ع ), ص 272.) در باره چگونگي شهادت علي اصغر(ع ) روايت ديگري نيز گزارش شده است ; گزارش ابن اعثم در کتاب فتوح , نظير گزارش ابومخنف است .(الفتوح , ج 5, ص 209 - 210.) ناگفته نماند که از کتاب الفتوح ترجمه اي در قرن ششم انجام گرفته است . گويا در آن گزارشي اضافه تر وجود دارد, که از نسخه ديگري از اين قرار بوده است : ((]امام [ طفل شيرخوار خود را... در پيش زين گرفته , ميان هر دو صف آورد و آواز برآورد: اي قوم , اگر من به زعم شما گناهکارم , اين طفل گناهي نکرده او را جرعه اي آب دهيد. چون آواز حسين (ع ) شنيدند, يکي از آن گروه تيري به سوي آن حضرت روان کرد. آن تير بر گلوي آن طفل شيرخوار آمد و از آن سوي بر بازوي حسين (ع ) رسيد آن حضرت تير را بيرون آورد و هم در آن ساعت , آن طفل جان داد.))(الفتوح , ترجمه , ص 908.) سيد بن طاووس نيز پس از نقل گزارشي که از ايشان ياد کرديم خبري شبيه به فتوح نقل مي کند و در آغاز با استناد به يإ دليل عقلي اين را ترجيح مي دهد و اين را صحيح تر مي انگارد, و آن عبارت است از اين که , حضرت زينب (س ) طفل را نزد امام آورد و عرض کرد اين بچه تشنه لب است , براي او درخواست آب کن . امام کودک را بر روي دست گرفت و فرياد برآورد: ((يا قوم قد قتلتم شيعتي و اهل بيتي , و قد بقي هذا الطفل يتلظي عطشا فاسقوه شرب من الماء؛ اي مردم پيروان و اهل بيتم را کشتيد و تنها اين کودک باقي مانده است که از تشنگي لبانش را بر هم مي زند, او را با جرعه آبي سيراب کنيد». در اين بين که کلام امام تمام نشده بود تيري گلوي او را دريد.(الملهوف علي قتلي الطفوف , ص 169.) ابن طاووس اين گزارش را معقولتر مي داند و مي گويد وداع و خداحافظي در آن شرايط و اوضاع که آتش جنگ شعله ور بود نامعقول است . بايد به ايشان عرض کرد اتفاقا آن وداع خيلي هم معقول است و مقاتل دو وداع تا سه وداع براي امام گزارش کرده اند و هيچ استبعادي ندارد, امام که کانون محبت است در يکي از اين چند وداع ها با کودکش وداع کرده باشد, و از نظر عاطفي و رابطه محبت پدر و فرزندي توجيه پذير است . از طرفي اين درخواست حضرت زينب (س ), که خود شاهد ماجراي شهادت و تشنه کامي امام و اصحاب و عيال اوست , شايد جز داغ دل امام را تازه تر کردن چيزي نباشد و خوب مي دانست که بستن آب براي آن بود که همين مصيبت ها بر اهل بيت تحميل شود. در هر صورت درخواست آب براي کودإ شيرخواره در منابع کهن گزارش نشده است و اگر هم اتفاق افتاده باشد, اشکالي ندارد و هيچ نشانه ضعف و زبوني امام نيست، بلکه مي توان گفت ويژگي امام(ع) آن است که در عرصه هاي مختلف عاطفه، عقلانيت و عرفان به خوبي حضور پيدا مي کند. به طوري که نهايت محبت به خانواده را ابراز مي کند و از سوي ديگر نهايت قساوت و سنگدلي دشمنان را در تاريخ به نمايش مي گذارد و از نظر معرفتي و عرفاني آن چنان با خداوند مناجات مي کند که مقام «فنا في الله» را به ظهور مي رساند. بنابراين اگر طلب آب واقعيت داشته باشد هيچگونه منافاتي با عزت مداري امام (ع) ندارد بلکه از جهت اتمام حجت و نشان دادن قساوت دشمنان در طول تاريخ قابل دفاع است. لذا اصل عطش در روز عاشورا و طلب آب را مي توان پذيرفت اما با رعايت عزت و ابتکار عمل نه به طور ذليلانه و انفعالي که شأن امام و اهل بيت(ع) و حتي مؤمنان متوسط از چنين ضعف و زبوني به دور است. از اين گزارش ها و شواهد, چگونگي شهادت حضرت علي اصغر(ع ) دانسته شد. در مورد پاسخ به بندهاي (د) و (ه'); در باره آن بزرگوار گفتگوهاي علمي اي صورت گرفته است که برخي از آن مباحث تاريخي را از نظر خواهيم گذراند. - قديمي ترين منبعي که نام علي اصغر را در آن يافتيم کتاب فتوح ابن اعثم است که گويد, حضرت فرزند شيرخواري به نام علي داشت و گزارش شهادت او نظير ابومخنف است .(الفتوح , ج 5, ص 209 - 210.) ناگفته نماند که از کتاب الفتوح ترجمه اي در قرن ششم انجام گرفته است . گويا در آن گزارشي اضافه تر وجود دارد, که از نسخه ديگري از اين قرار بوده است : ((]امام [ طفل شيرخوار خود را که علي اصغر نام داشت و از تشنگي اضطراب مي نمود در پيش زين گرفته , ميان هر دو صف آورد و آواز برآورد: اي قوم , ...)).(الفتوح , ترجمه , ص 908.) - در مورد سن آن حضرت گزارشي يافت نشد جز اين که مؤرخان آن را شيرخواره گفته اند, و سيد بن طاووس آن را سه روزه شناسانده ,(ابن طاووس , الملهوف علي قتلي الطفوف , ص 168, بدون سند آورده است , و در نسخه اللهوف في قتلي الطفوف اين نيامده است .) و يعقوبي گفته است که آن طفل همان زمان در کربلا در روز عاشورا بدنيا آمد, وي را نزد امام آوردند تا کامش را بردارد و اذان در گوشش بگويد که تيري آمد و...(تاريخ اليعقوبي , ج 2, ص 245, بدون ذکر نامي از طفل تازه بدنيا آمده .) ظاهراا يعقوبي تنها کسي است که اين راصي را دارد و سن شش ماهگي آن جناب مشهور است . - در مورد نام آن حضرت اختلاف نظر است ; آيا علي اصغر همان عبدالله رضيع (ع ) است ؟ شيخ مفيد شش فرزند براي امام حسين (ع ) نام مي برد: علي بن حسين ائکبر با کنيه ائبومحمد امام سجاد (ع ), و علي بن حسين اصغر که در کربلا شهيد شد مادرش ليلي بنت ائبي مره بن عروه بن مسعود ثقفي بود - او هموست که ما او را به علي اکبر شهيد مي شناسيم - و جعفر بن حسين که پيش از حادثه کربلا وفات يافت , و عبد الله بن حسين که در کودکي با تيري که از سوي دشمن پرتاب شد در دامن امام حسين (ع ) گلويش ذبح شده و شهيد شد, و دختراني از امام نام مي برد.(الارشاد, ج 2, ص 137.) خليفه بن خياط, طبري , قاضي نعمان , ابن اثير و ذهبي نيز نام آن طفل شيرخوار را عبدالله آورده اند,(تاريخ الطبري , ج 5, ص 468; قاضي نعمان , شرح الاخبار, ج 3, ص 178; الکامل في التاريخ , ج 3, ص 429; ذهبي , تاريخ الاسلام , ج 5, ص 21; شمس الدين , انصار الحسين (ع ), ص 130 - 131, با استناد به طبري , مقاتل الطالبيين , مروج الذهب , ارشاد و زيارت ناحيه مقدسه گويد بين علي اصغر و عبدالله تفاوت است .) همو در ميان ما به علي اصغر(ع ) معروف است .(ر.إ: شهيد مطهري , گفتارهاي معنوي , ص 264. ) خوارزمي نيز از فرزندان شهيد امام حسين (ع ), علي و عبدالله را که از همه کوچکتر بود نام برده است .(مقتل خوارزمي , ج 2, ص 53, او در يإ روايت در همين صفحه از طفل شيرخواري بدون نام ياد کرده است .) مرحوم قاضي طباطبايي در کتاب خود, ثابت کرده است که عبدالله رضيع غير از علي اصغر است و معتقد است مؤرخين نيز در اينجا دچار اشتباه شده اند که علي اصغر را همان عبدالله رضيع دانسته اند.(قاضي طباطبايي ; تحقيق در باره اولين اربعين , ص 670 به بعد.) سيدمحمد تقي آل بحر العلوم در مجلس دهم و محمد بن طاهر سماوي , عبدالله رضيع را نام برده اند.(آل بحر العلوم , سيدمحمد تقي ; مقتل الحسين (ع ), ص 436; سماوي , محمد بن طاهر; ابصار العين , ص 54..) اختلاف نظر در باره شهادت علي اکبر و علي اصغر (غير از طفل شيرخوار) زياد است . چکيده و نتيجه گفته بيشتر مؤرخان عبارتست از اين که ; کسي که در کربلا شهيد شد علي اکبر(ع ) و کسي که زنده ماند علي اصغر امام زين العابدين (ع ) بود و تمامي نسل امام حسين (ع ) نسب به او مي برند. اين مطابق نظر صريح ابن سعد, بلاذري , مزأي أ, طبري , مقدسي , مسعودي , ابن جوزي و ديگران است . گواه بر اين گزارش , فرمايش امام سجاد(ع ) در مجلس عبيدالله بن زياد است که فرمود: من علي بن حسين ام . ابن زياد گفت : مگر خدا علي بن حسين را نکشت ؟ امام فرمود: ((کان لي اخ يقال له علي هو اکبر مني قتله الناس )). برادر بزرگتري به نام علي داشتم که مردم او را کشتند.(خوارزمي , مقتل الحسين (ع ), ج 2, ص 42 - 43.) يعقوبي گويد: از جمله فرزندان امام حسين (ع ) علي اکبر بود که فرزندي نداشت و در واقعه طف به شهادت رسيد, مادرش ليلي دختر ابي مره ثقفي بود; و علي اصغر (فرزند ديگر امام بود) که مادرش حرار دختر يزدجرد بود و امام نامش را به غزاله تغيير داد.(يعقوبي , تاريخ , ج 2, ص 246 - 247.) شهيد در دروس گويد: علي بن حسين را زيارت کنيد و بنابر نظر صحيح او همو علي اکبر است . برخي از دانشمندان نظير شيخ مفيد, طبرسي و علامه حلي بر خلاف نظر پيشين اعتقاد دارند. به نظر مي رسد در باره اعتقادي که مطابق رأي اکثر دانشمندان است , مي توان بحث کرد و آن را در معرض نقد و بررسي قرار داد. مطابق نظر اکثر مؤرخان امام سجاد - علي اصغر- (ع) در سال 33, يا 36, و يا 37 هجري بدنيا آمد و عمر شريفش در روز عاشوراص 23, 25 و يا 28 سال بوده است , و علي اکبر(ع ) در سن 18, 19, و يا 25 سالگي به شهادت رسيد. در اين صورت چگونه مي توان امام سجاد(ع ) را علي اصغر و شهيد کربلا را علي اکبر دانست ؟ بله در اين موارد گوناگون و مورد اختلاف , يإ صورت متصور است که با گزارش ها نيز مطابق باشد و آن اين است که امام سجاد(ع ) 23 ساله و علي اکبر(ع ) 25 ساله بوده باشد, که البته اندإ دانشمنداني بر اين اعتقادند. والله اعلم بالصواب . منابع مطالعاتي و ارجاعي اي که در گزارش بالا از آن ها استفاده شده است : الطبقات الکبري , ج 5, ص 211 - 212; همان , ترجمه امام حسين (ع ), تراثنا, ش 10, ص 127و 182و 185و 188; انساب الاشراف , ترجمه الامام الحسين (ع ), ص 146, 200; الاخبار الطوال , ص 256; تاريخ اليعقوبي , ج 2, ص 160; تاريخ الطبري , ج 4, ص 240. 347; ذيل المذيل , ص 24, 119; الکافي , کتاب الحجه, ج 2, ص 367; مروج الذهب , ج 3, ص 71; مقاتل الطالبيين , ص 86, 119 - 120; طبراني , المعجم الکبير, ج 3, ص 103; شرح الاخبار, ج 3 ص 152, 154, 196, 2504; الارشاد, ص 238; البدص والتاريخ , ج 6, ص 11; تجارب الامم , ج 2, ص 71; اعلام الوري , ص 19; تاريخ دمشق , ترجمه الامام السجاد(ع ), ص 11, 12, 15, 19, 20; مناقب آل ابي طالب , ج 2, ص 85, 118; المنتظم , ج 5, ص 340, 345; صفه الصفه, ج 1, ص 54; الشجره المبارکه, ص 72 - 73; الکامل في التاريخ , ج 2, ص 569; روضه الواعظين , ص 201; تذکره الخواص , ص 254- 258; تهذيب الاسماص و اللغات , ج 1, ص 343و 420; رجال العلامه, ص 91; تهذيب الکمال , ج 20, ص 384-403; سير اعلام النبلاص, ج 3, ص 303و 321, ج 4, ص 386- 387و 401; تاريخ الاسلام حوادث سنه 81-100, ص 432; البدايه و النهايه, ج 8, ص 187و 191; حياه الحيوان , ج 1, ص 196(بغل ); الدروس , ص 153; بحارالانوار, ج 45, ص 45; نور الابصار, ص 277و 280. و نيز ر.إ. زندگاني امام علي بن الحسين , تاصليف شهيدي . کتابنامه (برخي از منابع بالا در کتابنامه درج نگرديده است .) 1- آل بحر العلوم , سيدمحمد تقي ; مقتل الحسين (ع ) 2- ابن اثير, علي بن ابي الکرم محمد بن محمد (630 ه'.); الکامل في التاريخ ; تحقيق ابوالفداص عبدالله قاضي . - بيروت : دار الکتب العلميه, چ 1, 1407 ه'. 3- ابن اعثم , اصبو محمد احمد بن اعثم کوفي (م . حدود 314 ه'.); الفتوح . - بيروت : دار الندوه الجديده, ]بي تا[4- ابن اعثم , اصبو محمد احمد بن اعثم کوفي (م . حدود 314 ه'.); الفتوح ; ترجمه محمد بن احمد مستوفي هروي (قرن ششم هجري ); تصحيح غلامرضا طباطبايي مجد. - تهران , انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي , 1372ه'5- ابن طاووس , علي بن موسي بن جعفر بن محمد (م . 664ه'.); اللهوف في قتلي الطفوف , .- بيروت : مؤسسه الاعلمي للمطبوعات , چ 1, 1414 ه 6- ابن طاووس , علي بن موسي بن جعفر بن محمد (م . 664ه'.); الملهوف علي قتلي الطفوف ; تحقيق فارس تبريزيان (حسون ).- تهران : دارالائسوه للطباعه و النشر, چ 2, 1375 ش . 7- ابومخنف , لوط بن يحيي (157 ه'); نصوص من تاريخ ابي مخنف ; تحقيق کامل سليمان الجبوري .- بيروت : دار المحجه البيضاص و دارالرسول الاکرم , چ 1, 1419 ه' 8- خوارزمي , موفق ابن احمد مکي ; مقتل الحسين (ع ); تحقيق شيخ محمد سماوي .- قم : انوارالهدي ,چ 1, 1418 ه 9- سماوي , محمد بن طاهر; ابصار العين ; تحقيق محمد جعفر طبسي .- ]بي جا[: مرکز مطالعات نمايندگي ولي فقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي , چ 1, 1377 ش 10- شمس الدين , محمد مهدي ; انصار الحسين (ع ). - بيروت : المؤسسه الدوليه, چ 2, 1417 ه 11- طباطبايي ; تحقيق در باره اولين اربعين 12- مطهري , مرتضي ; حماسه حسيني (ع ).- قم : صدرا, چ 7, 1367 ش 13- مقرم , عبدالرزاق الموسوي ; مقتل الحسين (ع ).- قم : دارالثقافه , 1411 ه 14- يعقوبي , احمد بن ابي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (م . 284 ه'); تاريخ اليعقوبي . - بيروت : دار صادر, [بي تا] 15- ذهبي , محمد بن احمد بن عثمان (م . 748 ه'); تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الائعلام ; تحقيق عمر عبدالسلام تبدمةري . - بيروت : دارالکتاب العربي , چ 8, 1410 ه 16- مطهري , مرتضي ; گفتارهاي معنوي .- قم : صدرا, 1369 ش
آيا حضرت علي اصغر(ع) در هنگام شهادت در واقعه کربلا شش ساله بوده است يا شش ماهه؟
ارسال توسط matin در 29/9/1385.
کتاب هايي که شرح حال واقعه کربلا را نوشته‏اند آن حضرت را طفل تعبير کرده‏اند، طفل شيرخوار (رضيع)، کودک، صغير.سبط ابن جوزي در 'تذکرة' از هشام بن محمد کلبي نقل کرده که چون حضرت اما حسين(ع) ديد که لشکر در کشتن او اصرار دارند قرآني بر سر گرفت و با دشمن احتجاج ميکرد ناگاه نظرش افتاد به طفلي از اولاد خود که از شدّت تشنگي ميگريست، حضرت آن کودک را بر دست گرفت و فرمود: 'يا قوم ان لم ترحموني فارحموا هذا الطفل؛ اي لشکر اگر بر من رحم نميکنيد پس بر اين طفل رحم کنيد'. پس تيري آمد و او را مذبوح کرد.(3) شيخ مفيد ميفرمايد: 'ثم جلس الحسين امام الفسطاط فأتي بابنه عبداللَّه و هو طفل؛ حسين(ع) مقابل خميه نشست و فرزند کوچکش عبداللَّه را در دامن گرفت'.(4) در بحار آمده: 'و کان عبداللَّه يو مقتل صغيراً جاءه نشّابة و هو في حجرابيه فذبحته؛ عبداللَّه در روزي که کشته شد کودک بود تيري آمد او را کشت در حالي که در دامن پدرش بود'. بعد روايتي را از حميد بن مسلم نقل ميکند که؛ 'دعا الحسين بغلام فأقعده في حجره فرماه عقبة بن بشر فذبحه؛ امام حسين فرزندش را خواند و او را در دامنش نشاند ناگاه عقبة بن بشر با تيري او را کشت'.(5) بنابراين، در کتب مختلف از آن حضرت، به عنوان صغير و طفل و غلام تعبير شده و مقدار سن او که 6 ماهه بوده يا 6 ساله ذکر نشده است، ولي در احتجاج فرموده: 'وابن آخر في الرضاع اسمه عبداللَّه اخذ الطفل ليودّعه فاذا بسهم قد اقبل حتي وقع في لبّة الصبي فقتله؛ امام حسين(ع) فرزند ديگري شيرخواره داشت که اسمش عبداللَّه بود او را بغل کرد که با او خداحافظي کند، در اين هنگام تيري بر حلق او اصابت کرد و او را کشت'. از مجموعه روايات و تاريخ استفاده ميشود که آن بچه خيلي کوچک بوده يا شير خواره بوده است. واللَّه اعلم. پي نوشت‏ها: 1. مجله حوزه، شماره 70 و 71، ص 82. 2. ابن طاووس، جمال الاسبوع، ص 510 و مفاتيح الجنان، دعاي امام عصر(ع). 3. منتهي الامال، شرح واقعه کربلا، ص 46 و نفس المهموم، ص 370. 4. الارشاد، ص 224. 5. بحارالانوار، ج 45، ص .







اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سایت مارا در چه حدی میبینید
    آیا پسر هستید یا دختر؟
    وب تنهایی

    خرید عینک سایت تنهایی



    خرید شارژ سایت تنهایی


    آمار سایت
  • کل مطالب : 56
  • کل نظرات : 62
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 44
  • آی پی دیروز : 28
  • بازدید امروز : 54
  • باردید دیروز : 68
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 127
  • بازدید ماه : 54
  • بازدید سال : 1,341
  • بازدید کلی : 12,007
  • کدهای اختصاصی
    چاپ این صفحه
    عنوان تبليغات متني
    توضيحات تبليغات متني+ادامه توضيحات

    ابزار هدایت به بالای صفحه

    لت

    بیتیبت