به سلامتی پدری که “نمی توانم” را در چشمانش زیاد دیدیم،
ولی از زبانش هرگز نشنیدم…
.
.
.
به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید،
اما واسه خیلی ها پدری کرد
.
.
.
به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف می پوشه می ره کارگری،
برای سیر کردن شکم بچه اش، اما بچه اش خجالت می کشه به دوستاش بگه این پدرمه…
.